شیر (نام علمی: Panthera leo) پستانداری گوشتخوار از سردهٔ پلنگمانندهای خانوادهٔ گربهایان است. با بدنی بزرگ که وزنش در میان نرها گاه به ۲۵۰ کیلوگرم میرسد؛ این جانور نیرومند دومین عضو بزرگجثهٔ سردهٔ خود پس از ببر است. شیر به خاطر بدن بزرگ و هیبت و چالاکیش در هنگام شکار لقب «سلطان جنگل» را به خود گرفته؛ اگرچه بیشتر در مناطق گرمدشت آفریقا زندگی میکند و تنها تعداد کمی از آن در پارک ملی جنگل گیر در گجرات هند یافت میشوند. آنها طعمههای گوناگونی را بهعنوان خوراک اختیار میکنند که شامل بیشتر جفتسمسانان بومی آفریقا و بهندرت جانداران بزرگی چون فیل و زرافه میشوند. [caption id="" align="alignnone" width="768"] شیر[/caption] منبع : عکس شیر سایت ربسونا
شیر از لحاظ اندازه بدن و دم تقریبا مانند ببر است ولی از لحاظ داشتن رنگ یکنواخت گندمگون که بدون نوارهای تیره عرضی است با آن تفاوت میکند. در شیر در انتهای دم یک دسته موی سیاه ودر عقب گوش یک لکه سیاه وجود دارد و بین پهلوهای بدن با ناحیه شکم و سطح خارجی با سطح داخلی دستها و پاها اختلاف زیادی دیده نمیشود. در پهلوها و بالای گردن موهای بلند به صورت یال وجود دارد.
نرها از مادهها بزرگتر هستند و در نرهای بالغ در بالای شانه تا بالای سر و روی گونهها و پهلوهای گردن تا سینه موهای بلند یال مانند روئیده شده است. اندازه یال در نژادهای مختلف شیر متفاوت است. در شیر ایرانی یال کوتاهتر است. بچههای تازه متولد شده گاهی به رنگ یکنواخت هستند ولی اغلب در بالای بدن آنها لکههایی دیده میشود. این لکهها بیشتر دنبال یکدیگر قرار گرفته و به شکل نوارهای عرضی در میآیند.
با آنکه در گذشته شیرها در آفریقا، خاورمیانه، و جنوب آسیا (از جمله ایران) به فراوانی یافت میشدند؛ امروزه تعداد کمی از آنها در آفریقا و آسیا باقی ماندهاند که جمعیتشان به سوی کمتر شدن پیش میرود. هماکنون اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت وضعیت بقای گونهٔ شیر را در رده آسیبپذیر طبقهبندی کردهاست. شیرها ساختار اجتماعی مشخصی ندارند و در جامعهای برابر و بدون ردهبندی زندگی میکنند. آنها به صورت گروهی به شکار میروند و شکارکردن بیشتر بر دوش شیرهای ماده است. با آنکه شیرهای نر شکار نمیکنند اما وظیفهٔ محافظت از گروه و قلمرو آن را بر دوش دارند. اما شیرهای نر نیز میتوانند برای خود شکار کنند. همچنین میزان موفقیت هر دو جنس تقریبا برابر است. قلمرو شیر میتواند تا ۲۶۰ کیلومتر مربع را پوشش دهد. به این جانور با ابهت از دیرباز تا کنون در فرهنگ و ادبیات ملل گوناگون جهان توجه شدهاست. نگارههای غار در لاسکو فرانسه نخستین نقاشیهای یافت شده از شیر در جهانند که مربوط به ۱۷٬۰۰۰ سال پیش هستند. به عنوان نمادی از پادشاهی و قدرت در طبیعت، تصویر شیر از دیرباز در فرهنگ ایرانی نمایندهٔ شاهنشاهی بوده و اشاره به آن در طول تاریخ از سنگنگارههای تخت جمشید تا پرچم ایران و دودمان پهلوی دیده میشود. [caption id="" align="alignnone" width="1187"] عکس شیر[/caption]
شیر گونهای از سردهٔ پلنگمانندها است و خویشاوندان نزدیکش دیگر گونههای این سرده چون ببر، پلنگ، پلنگ برفی و جگوار هستند. به احتمال زیاد سردهٔ پلنگیان در آسیا فرگشت یافت ولی ریشههای دقیق آن نامشخص هستند.شواهد سنگوارهای نشان میدهند که این سرده میبایست میان ۲ تا ۳٫۸ میلیون سال پیش بر روی زمین پا گذاشته باشد. شیر خود، میان ۱ میلیون تا ۸۰۰٬۰۰۰ سال پیش در آفریقا فرگشت یافت و در زیستگاههای نیمکره شمالی پراکنده شد. کهنترین سنگوارههای یافت شدهٔ شیر در اروپا مربوط به ۷۰۰٬۰۰۰ سال پیش هستند که مربوط به زیرگونه Panthera leo fossilis در ایسرنیا، ایتالیا میشوند. شیرهای غارنشین (Panthera leo spelaea) بازماندگان اینگونه شیر هستند که ۳۰۰٬۰۰۰ سال پیش ظاهر شدند. شیرهای شمال اوراسیا در پایان واپسین دورهٔ یخبندان زمین نزدیک به ۱۰٬۰۰۰ سال پیش منقرض شدند.شیرهای اروپا در دورهٔ پلیستوسن پسیننه تنها در اوراسیا حضور داشتند که به آمریکای شمالی راه پیدا کردند و در جنوب تا پرو پراکنده شدند. بررسیهای تازه انجام گرفته و منتشر شده در سال ۲۰۱۴ (میلادی) نشان دادهاند که نیاکان شیرهای امروزی حدود ۱۲۴ هزار سال پیش زندگی میکردند. گونه امروزی شیر (Panthera leo) نخست در شرق و جنوب آفریقا ظاهر شد. در دوران پلیستوسن پسین شیرهای ساکن جنوب یا شرق قاره آفریقا با گذر زمان از بقیه جدا شده و روند تغییر خود به نسبت شیرهای ساکن شمال و غرب آفریقا را آغاز کردند. وجود دو رودخانهٔ بزرگ نیل و نیجر باعث شد که این دو گروه از شیرها از هم دور بمانند. Panthera leo در حدود ۲۱ هزار سال پیش به خارج از قاره آفریقا پا گذاشت و در نهایت به شبهقاره هند رسیدند. حدود ۵ هزار سال پیش نیز گروه دیگری از شیرها از آفریقا مهاجرت کرده و به ایران رسیدند. این نسل از شیرها امروزه منقرض شدهاند.
نژاد شیر ایرانی
این نژاد بوسیله تعدادی صفات از شیر آفریقایی تفاوت میکند. در جمجمه صندوق صماخ کمتر متورم بوده و ناحیه پس حدقهای کوتاهتر و سوراخ جلوی حدقهای معمولا بوسیله دیواره میانی به دو قسمت شده است. از لحاظ صفات خارجی دسته موهای انتهایی دم بلندترو دسته موهای بلند آرنج و ناحیه شکم نسبتا رشد بیشتر داشته و یال کوتاهتر است. موها بر حسب فصل ممکن است کوتاه و نرم یا بلند و ضخیم باشند. رنگ کلی بدن متغیر است و از گندمگون مخلوط با سرخی و سایهای از سیاهی تا خاکستری با خاکستری نخودی و گاهی با سایهای از نخودی مایل به سفید تغییر میکند. یال نیز ازلحاظ شکل رنگ متغیر است.
زیرگونهها
به صورت سنتی میتوان گفت که ۱۲ زیرگونهٔ معاصر شیر شناسایی شدهاند که با هم در ظاهر یال، اندازهٔ بدن، و گسترهٔ پراکندگی تفاوت دارند. با این حال همهٔ این زیرگونهها، زیرگونهٔ واقعی نیستند چرا که گاه تغییرات در ظاهر آنچنان کماهمیت و ناچیز بودهاند که صرفاً نشاندهندهٔ تنوع فراوان در ظاهر شیرهای مختلف هستند. از این رو امروزه تنها ۸ زیرگونه پذیرفته شدهاندکه از میان آنها نیز شیر دماغه (Panthera leo melanochaita) به احتمالی یک زیرگونهٔ واقعی نیست.
معاصر
هشت زیرگونهٔ شناساییشدهٔ معاصر (مربوط به دوران هولوسن) به ترتیب زیر هستند:
-
- شیر آسیایی (P. l. persica) که به نامهای شیر ایرانی، جنوب آسیا، و هندی نیز شناخته میشود،روزگاری در گسترهٔ وسیعی که از ترکیه آغاز میشد جنوب غرب آسیا را در بر میگرفت و به سرزمینهای شبهقاره هند (پاکستان، هند، و بنگلادش امروزی) کشیده میشد، زندگی میکرد. گلههای گستردهٔ این جانور و عادتشان به فعالیت در روز، شکار آنها را آسان کرد و جمعیتهای محلی آن در بیشتر مناطقی که پیشتر یافت میشدند از میان رفتند. امروزه تنها نزدیک به ۴۰۰ عدد از آنها در جنگل گیر در هند زندگی میکنند.[بررسیهای ژنتیکی نشان میدهند که اجداد این شیرها میان ۷۴ تا ۲۰۳ هزار سال پیش از اجداد شیرهای آفریقایی امروزین جدا شدند.
- شیر بربری (P. l. leo) که در نواحی کوههای اطلس در مراکش و مصر یافت میشد و امروزه نسلش در حیات وحش منقرض شدهاست. واپسین شیر بربری در حیات وحش در سال ۱۹۲۲ در مراکش کشته شد. این شیر یکی از بزرگجثهترین زیرگونههای شیر بود و بر پایهٔ گزارشها طول بدنش ۳ تا ۳٫۳ متر و وزنش بالغ بر ۲۰۰ کیلوگرم در نرها بود. به نظر میآید که این زیرگونه بیشتر به شیرهای آسیایی نزدیک بود تا شیرهای آفریقا. تعدادی شیر در اسارت وجود دارند که به زیرگونهٔ بربری نسبت داده میشوند، به ویژه آنکه ۹۰ شیر از مجموعهٔ شخصی پادشاه مراکش در باغ وحش رباط باقی ماندهاند.
- شیر غرب آفریقا (P. l. senegalensis) در مناطق غرب آفریقا، از سنگال تا جمهوری آفریقای مرکزی یافت میشود.
- شیر شمالشرقی کنگو (P. l. azandica) در مناطق شمال و شمالشرقی کشور کنگو یافت میشود.
- شیر شرق آفریقا (P. l. nubica) که به نام شیر ماسای شناخته میشود در شرق آفریقا، از اتیوپی و کنیا تا تانزانیا و موزامبیک یافت میشود.
- شیر جنوبغربی آفریقا یا شیر کاتانگا (P. l. bleyenberghi) در جنوبغربی قارهٔ آفریقا و کشورهای نامیبیا، بوتسوانا، آنگولا، کنگو، زامبیا، و زیمبابوه زندگی میکند.
- شیر جنوبشرقی آفریقا (P. l. krugeri) که به نام شیر ترانسفال خوانده میشود، در استان ترانسفال در جمهوری آفریقای جنوبی که پارک ملی کروگر را نیز در بر میگیرد، یافت میشود.
- شیر دماغه (P. l. melanochaita) در حوالی سال ۱۸۶۰ میلادی منقرض شد. نتایج آزمایشهای دیانای میتوکندریایی این جانور را یک زیرگونهٔ مستقل از شیر به حساب نمیآورند. به نظر میآید که شیرهای دماغه تنها جمعیتهای محلی گونهٔ P. l. krugeri ساکن در نواحی انتهایی جنوبی آفریقا بودهاند. این جانور نخستین زیرگونهٔ شیر بود که در دوران معاصر منقرض شد.
پلیستوسن
چندین گونه شیر در دورهٔ پلیستوسن زندگی میکردند که ویژگیهای مشترکی از جمله فقدان یال در نرها داشتند.چند زیرگونه منقرض شده از شیر در دورههای پیشاتاریخی به شرح زیر هستند:
- شیر غارنشین اروپایی دورهٔ میانی پلیستوسن (P. l. fossilis) یا شیر موسباخ نزدیک ۵۰۰٬۰۰۰ سال پیش در اروپا زندگی میکرد. سنگوارهٔ این جانور در آلمان و ایتالیا پیدا شدهاست. جثهٔ این شیر بزرگتر از شیرهای آفریقایی بوده و به اندازهٔ جثهٔ شیرهای غارنشین آمریکایی میرسیدهاست.
- شیر غارنشین (Panthera leo spelaea) که به آن شیر غارنشین اروپایی، شیر غارنشین اوراسیایی، و شیر غارنشین اروپایی پلیستوسن نیز گفته میشود، در میان ۳۰۰ تا ۱۰ هزار سال پیش در اوراسیا زندگی میکرد.این شیر بازماندهٔ شیر موسباخ است؛ با آنکه جثهٔ شیرهای موسباخ ۲۵ درصد بزرگتر از شیرهای کنونی بود، با گذر زمان اندازهٔ این جثه کوچکتر شد تا آنکه در شیر غارنشین به ۸ تا ۱۰ درصد بیشتر از جثه شیرهای کنونی رسید این زیرگونه بیشتر از روی نقاشیهای غار مربوط به دوران پارینهسنگی در اروپا، کندهکاری بر عاج، و تصاویر روی کوزهها شناخته شدهاست.این تصاویر نشان میدهند که این جانور گوشهای برآمده، دم منگولهوار، و به احتمالی خطوط محوی همانند خطوط بدن ببر بر روی تن داشته. با آنکه باور بر این است که این شیر بییال بوده، تصاویر نشان میدهند که حداقل بعضی از نرهای اینگونه یال مختصری دور گردن خود داشتهاند.
- شیر آمریکایی یا شیر غارنشین آمریکایی (P. l. atrox) در ۱۰٬۰۰۰ سال پیش در دورهٔ پلیستوسن از کانادا در آمریکای شمالی تا پرو در آمریکای جنوبی به فراوانی یافت میشد. این زیرگونه ارتباط نزدیکی با P. l. spelaea داشته و به احتمال زیاد از جدا شدن گروهی از P. l. spelaeaها در ۳۴۰٬۰۰۰ سال پیش پدید آمدند. به عنوان یکی از بزرگترین گونههای شیر که بر زمین زندگی میکردند، طول این شیرها میان ۱٫۶ تا ۲٫۵ متر (بدون در نظر گرفتن دم) بود و وزنشان به ۵۲۰–۳۴۰ کیلوگرم میرسیده؛ وزنی دو برابر وزن شیرهای کنونی و قابل قیاس با بزرگترین خرسهایی که تاکنون زیستهاند.
مورد ابهام
- شیر یونگی (P. l. youngi) نزدیک ۳۵۰٬۰۰۰ هزار سال پیش در مناطق شمالشرقی چین زندگی میکرد. رابطهٔ این زیرگونه با شیرهای کنونی نامشخص است و احتمال دارد که این شیر گونهای جدا باشد.
- شیر سریلانکا (P. l. sinhaleyus) که به نظر میرسد نزدیک به ۳۹٬۰۰۰ سال پیش منقرض شده باشد. این جانور تنها از روی دو دندان پیدا شده در کوروویتا شناخته شده و در سال ۱۹۳۹ طبقهبندی شد.
- شیر غارنشین برینگی (P. l. vereshchagini) در یاقوتستان، روسیه، آلاسکا، ایالات متحده آمریکا، و منطقهٔ یوکان در کانادا زندگی میکرد و به دلایل ریختشناسانه به عنوان زیرگونهای جدا از P. l. spelaea شناخته شده. با این حال بررسیهای دیانای میتوکندریایی انجام شده بر روی سنگوارههای این شیرهای غارنشین در اروپا و آلاسکا فرقی میان آنها نشان نمیدهند.
- شیر اروپایی (P. l. europaea) که به احتمالی با یکی از دو شیر آسیایی Panthera leo persica و غارنشین Panthera leo spelea همسان بوده، در سال ۱۰۰ پیش از میلاد مسیح در اروپا به دلیل شکار و از میان رفتن قلمرو منقرض شد. این شیر ساکن بالکان، شبهجزیره ایتالیا، جنوب فرانسه، و شبهجزیره ایبری بودهاست. شکار کردن شیر اروپایی از علایق ویژهٔ مردمان روم باستان و یونان باستان بودهاست.
- ماروزی یا شیر خالدار (P. l. maculatus) نوعی شیر بوده که گاه گمان میرود زیرگونهای مستقل بودهاست ولی شاید شیری عادی در جوانی خود بوده که هنوز خالهای کودکی بر روی بدن آشکار هستند. اینگونه تا سال ۱۹۳۱ منقرض شده بوده. پلنشیر دو رگه نیز به صورت طبیعی بر روی بدن خود چنین خالهایی دارد.
دورگهها
ژن رشد در شیببرها از ببر ماده منتقل نمیشود و این شیر نر است که ژن رشد خود را به فرزند منتقل میکند. نتیجه آن میشود که شیببرها سریعتر از هر یک از والدینشان بزرگ میشوند. آنها ویژگیهای ظاهری و رفتاری هر دو پدر و مادر خود را به ارث میبرند؛ برای نمونه خالها و رگههایی بر روی پوستی به رنگ بدن شیر. شیببرهای نر توانایی باروری ندارند ولی مادهها بارورپذیر هستند. احتمال آنکه نرها یال داشته باشند ۵۰ درصد است ولی حتی اگر یال در بیاورند اندازهٔ متوسطی خواهد داشت. طول بدن شیببرها میان ۳ تا ۳٫۷ متر و وزنشان میان ۳۶۰ تا ۴۵۰ کیلوگرم یا بیشتر است. ببشیرِ کمتر مرسوم، حاصل آمیزش ببر نر و شیر ماده است. به دلیل اثرات متقابل وراثتی، اندازهٔ ببشیرها کوچکتر از مادر و پدرشان است.